بیانه جنبش مترقی طالبانیسم :
خیلی از ما مزدور امپریالیست موسوم به " خواجه حافظ شیرازی "را می شناسیم و به او احترام می گذاریم غافل از اینکه پشت این چهره به ظاهر مردمی و دموکرات چه غول کریه و مجموعه رذایلی پنهان شده است. با مرور پرونده این مهره سوخته چهره قبیح و فاسد او به خوبی مشخص می شود.این شخص علاوه بر فساد کامل اخلاقی کارهای بسیاری را در همسویی با بیگانگان، همکاری با عناصر آمریکایی، اشاعه منکر، فساد مالی و ترویج افکار التقاطی انجام داده است.بررسی فساد اخلاقی او مجموعه بسیار مفصلی را می طلبد که در این کوتاه مجال آن نیست .اکثرمطالب منتسب به ایشان موسوم به " دیوان " یا شرح مجالس لهو و لعب است و یا تحریک جوانان معصوم مسلمان به کارهای بی تربیتی و مصرف انواع مشروبات و مخدرات است.
با نگاهی اجمالی به این کتاب نکات زیر مشهود است:
1) مصرف تریاک و تحریک جوانان معصوم ما به این کار:
دل ما را که ز مار سر زلف تو بجست از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
تریاکی بودن شاعر حتی از لحن شعر به خوبی پیداست چرا که همانند تریاکی های فول تایم " صفا خانه " را " شفاخانه " می گوید.
2) همکاری با خواننده تابلو لس آنجلسی " ناهید " (همان کسی که ترانه " سیا جون دلربا- سیا دندونش طلا " را خوانده است ) :
غزل سرایی ناهید صرفه ای نبرد در آن مقام که حافظ برآورد آواز
3) شرب خمر و برپایی مجالس لهو و لعب در خانه های فساد زیر نام خانه عفاف :
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند
4) ولگردی و مزاحم ناموس مردم شدن در پارک رکن آباد شیراز
تا که اندر دام وصل آرم تذروی خوشخرام در کمینم وانتظار وقت فرصت می کنم
۵) بازهم تعریف و تمجید از شرب خمر :
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند اشهی لنــــاواحلی من قبلـــــه العـــــذارا
{معنی مصراع دوم: در نزد ما تحریک کننده تر و شیرین تر از بوسیدن گونه های دلبرکان است}
۶) ترویج فساد و بی بند و باری با تعریف کردن صحنه های تحریک کننده فیلمهای بی ادبی :
زلف آشفته و خو کرده و خندان لب و مست پیرهن جاک و غزلخوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیمه شب مست به بالین "من" آمد بنشست
البته "من" در مصراع آخر معلوم نیست همان"man" انگلیسی به معنای مرد است یا خود شاعر.
لطفاً برای خواندن ادامه متن به ادامه مطلب مراجعه نمایید.......